سربازی
این یک داستان شخصی برای من است . من به اندازه کافی دوستان و افراد زیادی داشتم که میدانم با این شرایط سروکار داشتهاند . میخواستم شخصیت مرکزی را قهرمان نگه دارم ، میخواستم داستان یک سرباز پیادهنظام و نه یک افسر نیروی دریایی را بگویم . اینها داستانهایی هستند که هالیوود به همه زمانها میگوید .
همچنین میخواستم که سرگرمکننده باشد . من میخواستم مردم بروند ، فیلم خندهدار بود ، اما واقعا ً مرا ترک کرد که تئاتر را بیشتر مطلع کرده یا بیشتر آگاه کنم که سربازان با چه چیزی رو به رو هستند یا بیشتر از آن الهام گرفته تا درگیر شوند . من میخواهم ضربهای به سر شما بزنم - - سر - سر - - - سر - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - شاید در دنیای مستند ، جایی برای این کار پیدا کنید، اما یک فیلم باید یک فیلم باشد .
من در جستجوی پول برای ساخت این فیلم ، بسیاری از مردم را کشف کردهام که میگویند آنها از جامعه قدیمی پشتیبانی میکنند ، اما آنها واقعا ً کارهای زیادی انجام میدهند . فقط کلماتی را ادا میکند که بر زبان میآورند . کاری که ما انجام دادهایم پایه و اساس آن است . تنها کاری که باید انجام دهید این است که فیلم تماشا کنید و بگذارید شما سرگرم شوید . بخشی از درآمد به سازمانهایی میرود که برای کمک به سربازان قدیمی کاری انجام میدهند .
عمر هاردویک و ماکس مارتینی در یک نبرد یادآور صحنه " SGT " بودند . ویل گاردنر " ( Cinedigm )
بسیاری از سربازان قدیمی با TBI یا PTSD مرتبط هستند . سوئیچ روشن و خاموش . بدیهی است که درجات مختلفی وجود دارند . SGT میگوید : " افرادی هستند که با فرمهای ملایمتر از آن روبرو میشوند که یک فیلم را میبینند و میگویند ، " نه من ، نه آن قدرها هم بد ، شاید نیاز به کمک داشته باشم ." ویل گاردنر سطوح مختلفی از بدبختی را ارائه میکند . چیزی که واقعا ً از آن خوشم آمده بود .
آ ره ، این کار عمدی بود . زمانی که مشغول تحقیق درباره TBI و اختلال استرس پس از حادثه و انجام تمام کارهای مقدماتی برای نوشتن فیلمنامه بودم ، با افراد زیادی مصاحبه کردم ، دوستان من و دوستان رسانههای اجتماعی که در ارائه تجربیات خود بسیار موفق بودند . تعادلی وجود داشت که باید پیدا کنم ، و فکر میکنم این کار را انجام دادم ، چون همانطور که گفتم ، میخواستم حضار این مرد را قهرمان بدانند . چون در نظر من او یک قهرمان است .
Here"s چیز خوبی است . I"m در مورد کمک به مردم کارآزموده بیخانمان ابراز نگرانی میکنند . ما همگی برای اجتناب از تماس چشمی با یک فرد بیخانمان در برخی از نقاط زندگی خود مقصر هستیم . اما به ذهنم خطور کرد که آن مرد یا زن ممکن است به کشورمان خدمت کرده باشند، ممکن است زندگی شان را بر روی خطآهن بگذارند تا مطمئن شوند که ما همچنان از آزادی مان لذت میبریم . آن شخص میتواند پدر باشد ، آن شخص میتواند دوست داشته باشد و دوست داشته باشد و میتواند بخشی از نیروی کار باشد .
در داستان من ، موتور سیکلت با این پتانسیل ویل را به هم مرتبط میکند . چیزی به سادگی یک موتور سیکلت در حقیقت برای او تغییر میکرد . و حذف این عنصر او را به همان وضعیتی که در ابتدای فیلم بود ، فرستاد .
بنابراین من به چیزی فکر میکنم که باید از آن آگاه باشیم ، که گاهی سادهترین چیزها میتوانند این زندگیها را تغییر دهند . و مردمی که آواره شدهاند ، به خصوص در جامعه veteran ، دلایل خود را از دست نمیدهند .
شما میتوانید در ارتش خدمت کنید ، اما کار بزرگی را انجام دادهاید که نقش بسیار نمادین نظامی بازی میکنند . آیا شما با میل به خدمت نظامی بزرگ شدهاید ؟
من اعضای ارتش را در خانواده و نیروهای انتظامی دارم . مادرم در نیروی انتظامی بود . منظورم چیزهایی است که اغلب اوقات در ذهن من با آنها سر و کار داشتهام . من در مورد [ این ] فکر کردهام [ چه] اگر به دپارتمان پلیس پیوستم ، چه اتفاقی میافتاد . در یک نقطه ، من رفتم و در مرکز استخدام در میدان تایمز نیویورک نشستم و با من صحبت کردم - - اشاره کردم که کدام شاخه از ارتش به این دلیل است که من دوستان زیادی در همه آنها دارم .
اما این چیزی است که من در نظر گرفتم . من چندین ماه قبل " نجات سرجوخه رایان " را انجام دادم ، و این چیزی بود که واقعا ً منجر به این گرایش نظامی برای من شد . پایگاه دوستان من اکنون بیشتر نظامی است . من فقط به نوعی در جامعه جا پیدا کردهام و خانواده it"s برای من .
منبع سایت سربازی